یک سنجانی!
وبلاگ شخصی ابراهیم سنجانی
نصیحت دوستانه!
به واسطه یکی از دوستان رفته بودیم یه جا برای قرارداد، بعد از اینکه از اتاق معاون اومدیم بیرون، این دوست ما گفت که یه نصیحت دوستانه برای ما داره به شرطی که بین خودمون بمونه!
گفت که با توجه به شناختی که از اوشون داره، بهتر بود که به مناسبت سال نو یه تراول ۱۰۰ تومنی می‌ذاشتیم لای یه سر رسید و به اوشون تقدیم می‌کردیم تا دیگه با جواب «حالا برید، ما توی جلسه مطرح می‌کنیم» هم مواجه نشیم!
امروز یه جای دیگه هم رفتیم که چون تهرانی‌های عزیز پیشنهاد پورسانت! به جناب رئیس داده بودن گفت اصلاً «ما به همچین solutionی نیاز نداریم!»
این موارد به خودی خود، زیاد نو و عجیب نیستن. چیزی که عجیبه اینه که این قضیه اپیدمی شده! فرق نمی‌کنه دیگه دولتی باشی یا خصوصی (بی در و پیکر)!
فکر کنم که با این شرایط دیگه چیزی نمونده که به هندی‌ها برسیم که مثلاً در اداره پلیس، از مردم برای انجام کارهایی که پلیس موظف به انجام اوناست علناً پول بگیرن!
روزهای پرکار
از وقتی بچه‌ها رفتن، مجبورم به شدت کار کنم تا همه چی ردیف باشه حتی بهتر از قبل!
اصولاً از کار کردن خسته نمی‌شم! حتی با وجود دست تنها بودن، بعضی وقت‌ها احساس می‌کتم که انرژیم بیشتر هم شده.
چیزی که خیلی ناراحتم می‌کنه، نامردی روزگاره که این روزها کم هم نیست!
تعطیلات
با وجود اینکه مملکت یه ۲۰ روزی است که در تعطیلات به سر می بره، ما فقط روز اول سال را به خودمون مرخصی دادیم.
در کل می‌تونم بگم که تجربه خوبی بود.